دنیای میلیاردرها

ذهن ما بهترین دارایی ماست پس روی ذهنمون سرمایه گذاری کنیم!
۲۲
آذر
انسان‌های موفق آن طور که اکثر مردم انتظار دارند نیستند. شیوه سخن گفتن، تفکر و برخورد آنان با موقعیت‌ها، چالش‌ها و مشکلات متفاوت است. تنها راه ما برای رسیدن به موفقیت، الگو گرفتن از آن‌ها است، چون موفقیت هم مثل مهارت‌های دیگر اکتسابی است. پس برای رسیدن به موفقیت کافی‌ است از کارها و ذهنیت افراد موفق تقلید کنید.
در ادامه #خصوصیات_افراد_موفق آورده شده است. هنگام مطالعه‌ی این فهرست، به این فکر کنید که کدام یک از این خصوصیات در شما وجود دارد؟ یا باید روی کدام یک بیشتر کار کنید؟
(قسمت اول از چهار قسمت)

۱. نگرش «من می‌توانم»
افرادی با این نگرش، هر کاری را، هرقدر هم که سخت باشد، «انجام‌پذیر» می‌بینند. آن‌ها دائماً از عباراتی مثل «از پسش برمی‌آییم»، «بیایید انجامش دهیم»، «بیایید این مشکل را حل کنیم» استفاده می‌کنند و اعتقاد دارند همیشه برای هر مشکلی راه‌حلی وجود دارد. این‌ افراد همیشه به‌دنبال دلیل مشکلات و راه‌حل آنها هستند و به همه چیز با دید مثبت می‌نگرند.

۲. باور به اینکه «می‌توانم راه‌حلی پیدا کنم»
حتی اگر مطمئن نیستید چطور یک کار خاص را انجام دهید، باز هم باید به خود اعتماد داشته باشید و بگویید «حلش می‌کنم،» نه این‌که بگویید «نمی‌دانم چطور این کار را انجام دهم» و خلاص! هیچ ایرادی ندارد که کاری را بلد نباشید به شرط آنکه به خودتان قول بدهید از آن سر در آورید یا کسی را پیدا کنید تا کمکتان کند.

۳. روی فرصت‌ها تمرکز کنید
افراد موفق هر وضعیتی، حتی مشکلات و کمبودها را به چشم «موقعیت» می‌بینند. مردم عادی در مواجهه با مشکلات فقط سختی‌ها را می‌بینند، ولی افراد موفق می‌دانند که حل مشکلات یعنی محصولات، خدمات، مشتریان و احتمالا موفقیت‌های مالی جدید. یادتان باشد موفقیت با غلبه بر مشکل و چالش به دست‌ می‌آید. بنابراین نمی‌توان بدون مواجهه با مشکلات و سختی‌ها موفق شد.

۴. چالش‌ها را دوست داشته باشید
بسیاری از چالش متنفرند و به همین خاطر می‌کوشند از آن دوری کنند، ولی افراد موفق از آن استقبال می‌کنند. چالش‌ها تجربیاتی هستند که توانایی‌های افراد را تقویت می‌کند. برای رسیدن به اهدافتان، باید به جایی برسید که هر چالشی برایتان حکم یک موتور محرکه را داشته باشد.

۵. راه حل مشکلات را بیابید
یک مشکل به آنها بدهید، هر مشکلی که شد، راه‌حلش را پیدا می‌کنند و به خاطرش پاداش می‌گیرند، حتی شاید تبدیل به قهرمان شوند. هر قدر مسئله بزرگ‌تر باشد و افراد بیشتری درگیر آن باشند، با حل آن، موفقیت بیشتری به‌دست می‌آورید. بنابراین یکی از بهترین و سریع‌ترین راه‌ها برای این‌که خودتان را از بقیه متمایز کنید بهبود بخشیدن به وضعیت است، نه بدتر کردن آن.

۶. تا رسیدن به موفقیت ثابت قدم باشید
برای اینکه بتوانید هر رویایی را به واقعیت تبدیل کنید باید حتی با وجود شکست، اتفاقات غیرمنتظره و خبرهای بد، در راه‌تان ثابت قدم باشید و از اهداف‌تان دست نکشید. این خصوصیت تمام افراد موفق است.

۷. ریسک را بپذیرید
بیشتر مردم هیچ وقت دنبال جلب توجه، شناخته شدن و کولاک کردن نیستند، آنها تنها می‌کوشند از داشته‌های خود مثل اعتبار، موقعیت کاری، یا هر آنچه تا به حال به‌دست آورده‌اند حفاظت کنند؛ ولی مردم موفق صرف نظر از این که نتیجه چه خواهد شد، ریسک را دوست دارند و برای رسیدن به نتیجه حاضرند بارها و بارها برگردند و دوباره شروع کنند. این ضرب‌المثل قدیمی یادتان باشد «نابرده رنج، گنج میسر نمی‌شود».

۸. غیرمنطقی باشید
غیرمنطقی بودن به معنی دمدمی مزاج و بی‌ثبات بودن نیست، به عبارت دیگر، وقتی می‌دانید اقداماتی خاص شما را به نتیجه نمی‌رسانند، حتی اگر این اقدامات به دلایل منطقی صورت می‌گیرند، باز هم قبول نکنید انجامشان دهید. به این فکر کنید که اگر کسی پیدا نمی‌شد و کاری را که دیگران به آن برچسب «غیرمنطقی» زده‌اند انجام نمی‌داد، شاید الان ماشین، هواپیما، سفر فضایی، تلفن و اینترنت هم وجود نداشت.
  • Riyadh Riyadhi
۲۰
آذر

عادت ۱: روی درختان تمرکز می‌کنند، نه روی جنگل
کارآفرینان موفق عادت دارند که پروژه‌ها و اهداف بزرگ خود را به قطعات کوچک‌تر تقسیم کنند. این کار به آن‌ها کمک می‌کند تا سریع‌تر و راحت‌تر عمل کنند، درحالی‌که هم‌زمان باعث می‌شود کمتر حس کنند که کلی کار روی سرشان ریخته است.
از خود بپرسید: در حال انجام چه پروژه‌ی بزرگی هستم یا می‌خواهم انجام دهم؟ چگونه می‌توانم این پروژه را به قطعات کوچک‌تری تقسیم کنم که مدیریت آن‌ها ساده‌تر باشد؟

عادت ۲: برای کارهایی که تکمیل می‌کنند حس مثبتی دارند
بیشتر افراد تا آخرین قدمِ مانده به تکمیل یک هدف یا کار بزرگ اصلا احساس اتمام، رضایت یا انجام کاری مفید ندارند. اما صاحبان کسب‌وکاری موفق، برای هر اقدامی که به سرانجام می‌رسانند، احساسی خوب و اشتیاق دارند؛ فارغ از اینکه کاری که انجام داده‌اند، چقدر بزرگ به‌نظر می‌رسید. آنها قبل از رونمایی کارشان، زمانی‌که ۱۰۰ درصد کار به‌پایان رسیده بود، منتظر اتفاق خاصی نبودند و به‌جای آن، در تمام طول مسیر با به رسمیت‌شناختن و جشن گرفتن برای دست‌یافتن به اهداف‌شان، باانرژی به حرکت خود ادامه دادند.
از خود بپرسید: برای انجام یک پروژه چه میزان پیشرفت داشته‌اید که به‌خاطرش کاملا از خود قدردان نبوده‌اید؟

عادت ۳: متعهد به زمان‌بندی کارها و مدیریت زمان هستند
افراد خیلی موفق عادت دارند از برنامه‌ی زمانی استفاده کنند تا هیچ‌وقت چیزی را به‌تعویق نیندازند. در تعریف ساده، یک برنامه‌ی زمانی روشی برای اختصاص بلوک‌های زمانی برای انجام کارهایی است که باید انجام بدهید. بسیاری از میلیاردرها برای کسب قدرت زمان‌بندی و ساخت یک برنامه‌ی زمانی کاری از این سه مرحله‌ی ساده استفاده می‌کردند و به شما هم توصیه می‌کنیم طبق آن عمل کنید:
زمان‌های قدرت خود را شناسایی کنید. هرکس در مقاطعی افت‌وخیزهایی در وضعیت انرژی، توجه و تمرکز خود دارد. با دانستن و درک الگوهای انرژی خود می‌توانید یک برنامه‌ی زمانی بسازید که از افت‌وخیزهای شخصی شما استفاده‌ی مفید کند.
برای انجام کارها بلوک‌های زمانی کنار بگذارید. زمان‌های قدرت خود را در ذهن داشته باشید. در تقویم روز، مدت‌زمانی خاص را برای انجام موردی مشخص، تعیین کنید. مقاطع زمانی که بیشتر میلیاردرها استفاده می‌کنند، بین ۱۵ تا ۴۵ دقیقه است و خیلی‌ها هر چند ساعت زمانی را برای استراحت استفاده می‌کنند تا به مغزشان فرصت پردازش اطلاعات را بدهند و با ذهن و جسمی تازه به کارهای بعدی بپردازند.
در آخر، برنامه‌ی زمانی خود را فقط در ذهن خود درست نکنید، آن را بنویسید. چه از یک دستیار دیجیتال شخصی استفاده کنید یا از یک برنامه‌ی تقویم یا از یک دفترچه‌ی سفید کهنه، داشتن یک نسخه‌ی نوشته‌شده از برنامه‌ی زمانی، امری کلیدی است.
از خود بپرسید: کدام‌یک از کارهایی که قرار بر انجام‌شان است و باید پنجره‌ی زمانی برای آنها مقرر کنم، فقط در ذهن خود ثبت کرده‌ام؟
اگر فکر می‌کنید این عادات برای موفقیت ساده‌تر از چیزی هستند که واقعیت داشته باشد، در نظر داشته باشید که بیشتر افراد می‌دانند انجام چه چیزی لازم است و حتی به چگونگی انجام آن آگاه هستند. چیزی که اغلب وجود ندارد عادت‌ها یا نظم لازم برای انجام آن کار در بهترین روش ممکن است. به این بیندیشید که شما تا ثروتمند شدن فقط به‌اندازه‌ی چند عادت مدیریت زمانی کوچک فاصله‌ دارید.

  • Riyadh Riyadhi
۱۷
آذر

مطلبی که ملاحظه می‌کنید نوشته «سینتیا بازین»، منتور و مربی موفقیت است. در این مطلب او تجربه‌ی خود را در برخورد با افراد شکست‌خورده و موفق با ما درمیان می‌گذارد. با ما باشید تا ببینید از دید او افراد موفق برای چه کارهایی وقت تلف نمی‌کنند:
به‌عنوان یک مشاور، افراد زمانی سراغ من می‌آیند که غرق در استرس و مشکلات هستند. آنها حس می‌کنند در زندگی به اهداف خود نرسیده‌اند و درماندگی وجودشان را فرا گرفته است. به نقطه‌ای رسیده‌اند که نمی‌دانند باید چه‌کار کنند.
اولین کاری که من انجام می‌دهم، شناسایی عاملی است که زمان آنها را تلف می‌کند. عاملی که اجازه نمی‌دهد موفق شوند و به‌جلو حرکت کنند.
به‌نظر من، همه‌ی ما گاهی‌اوقات درگیر فعالیت‌هایی می‌شویم که به ما هیچ کمکی برای رسیدن به موفقیت نمی‌کند. شخصا من تاکنون مرتکب این اشتباه شده‌ام، اما زمانی‌که قصد داشتم کارآفرین بشوم، تغییرات لازم را در زندگی خود اعمال کردم. این موقع بود که فهمیدم هر ثانیه درطول روز چقدر اهمیت دارد. هیچ‌زمانی برای تمرکز روی فعالیت‌هایی که به کسب‌وکار من کمک نمی‌کرد، وجود نداشت.
همه‌ی ما به‌دنبال به‌دست‌آوردن موفقیت در زندگی هستیم، اما گاهی، زمان خود را با انجام‌ کارهایی که ما را از رسیدن به هدف باز می‌دارند، تلف می‌کنیم. دراغلب موارد، متوجه این کار نیستیم، تا زمانی‌که یک شخص دیگر به آنها اشاره می‌کند.
باید کیفیت فعالیت‌هایی را که هر ساعت درطی روز انجام می‌دهید، بررسی کنید. عواملی که وقت شما را تلف می‌کنند، شناسایی کنید. برای شروع در ادامه به معرفی ۸ فعالیتی خواهیم پرداخت که افراد موفق درطی روز، وقت‌شان را برای آنها تلف نمی‌کنند.

۱. افراد موفق در شبکه‌های اجتماعی بیش‌ازحد وقت نمی‌گذرانند
چرخ‌زدن در شبکه‌های اجتماعی، چک‌کردن اعلامیه‌های فیسبوک، گشتن در بین تصاویر اینستاگرام، خواندن آپدیت‌های توئیتر، همه، بخشی از زندگی روزانه هستند. اما اگر به زمان‌هایی که در این شبکه‌ها حضور دارید، دقت نکنید؛ زمان به‌سرعت می‌گذرد و نمی‌توانید به کارهایتان برسید.
بنابراین یک زمان مشخص و محدود برای چک‌کردن آنها اختصاص بدهید یا اینکه بعد از تمام‌شدن کارهای ضروری، سراغ آنها بروید. به‌عنوان جایزه‌ی انجام کارها خودتان را مجاز به استفاده از شبکه‌های اجتماعی بدانید.

۲. افراد موفق بدون نقشه، روز خود را آغاز نمی‌کنند
افراد موفق برای روزی که می‌خواهند آغاز کنند، نقشه‌ی مشخص دارند. خود من معتقد به نوشتن کارهای روزانه هستم، البته به‌جای تهیه‌ی یک فهرست طولانی، به چند کار دارای اولویت، می‌پردازم.

۳. افراد موفق از انجام فعالیت‌هایی که به آن باور ندارند، پرهیز می‌کنند
قبل‌ازاینکه فعالیتی را به تقویم روزانه‌ی خود اضافه کنید، مطمئن شوید که این کار اثر مثبتی در زندگی شما خواهد گذاشت. اگر به انجام آن فعالیت باور ندارید، جواب نه بدهید. شما مجبور نیستید به سؤال طرف مقابل خود پاسخ بدهید. قبل از جواب مثبت به‌خوبی فکر کنید.

۴. افراد موفق برای اموری که در کنترل آنها نیست، نگران نمی‌شوند
نگران‌شدن، شما را در زندگی به‌هیچ‌جا نمی‌رساند، مخصوصا اگر نتوانید برای حل آن مشکل کاری بکنید. بنابراین تمرکز خود را برروی فعالیت‌هایی قرار بدهید که می‌توانید برای آنها، کاری انجام بدهید.

۵. افراد موفق با افراد منفی معاشرت نمی‌کنند
انرژی منفی و سمی را از اطراف خود حذف کنید. اگر می‌خواهید در زندگی پیشرفت کنید، خود را از شر بارهای اضافی خلاص کنید.

۶. افراد موفق به اشتباهات گذشته فکر نمی‌کنند
افراد موفق هم مرتکب اشتباه می‌شوند. همه اشتباه می‌کنند. کلید موفقیت در زندگی این است که یک اشتباه را ۲ بار مرتکب نشوید. از اشتباهات خود درس بگیرید و بهتر شوید.

۷. افراد موفق تمرکز خود را روی کارهای دیگران نمی‌گذارند
از کارهای دیگران الهام بگیرید، اما تمرکز خود را روی رقابت با شخص مهم دیگری، یعنی خودتان بگذارید.

۸. افراد موفق خود را در اولویت قرار می‌دهند
همه گاهی‌اوقات به‌خاطر انجام یک پروژه مجبور شده‌ایم که از خواب و ورزش خود غفلت کنیم. اما برای موفق‌شدن در درازمدت و به دست‌آوردن خوشبختی، باید خودتان را در اولویت قرار بدهید. یک راه این است که ابتدای صبح کاری را انجام بدهید که به آن علاقه دارید. انجام ورزش، مدیتیشن، روزنامه‌خواندن و... اگر صبح خود را با انجام کارهایی شروع کنید که به آن علاقه دارید، درطول روز حس خوشحالی، تمرکز و قدرت سراغ شما می‌آید.
آیا کارهایی که وقت شما را تلف می‌کنند در این فهرست قرار داشتند؟ پس سعی کنید آنها را از زندگی روزانه‌ی خود حذف کنید تا بتوانید یک زندگی شادتر داشته باشید...

  • Riyadh Riyadhi
۱۷
آذر

۱. آیا در جایگاه شغلی درستی هستم؟
اگر برای کارتان اشتیاق نداشته باشید، برای غلبه بر موانع و مشکلات عادی که زندگی‌ در مسیر موفقیت‌تان قرار می‌دهد نیز انگیزه‌ی لازم را نخواهید داشت. حتی اگر کارتان را با شور و شوق زیادی شروع کرده باشید، ممکن است اشتیاق شما به‌تدریج کمرنگ و درنهایت محو شود. به همین دلیل بسیار مهم است که خود و انگیزه‌تان را به‌طور مرتب بررسی کنید. اگر حس می‌کنید اشتیاق‌تان نسبت به کار کم شده است و بی‌انگیزه هستید، ممکن است به‌منظور افزایش انرژی و انگیزه‌تان برای کسب‌و‌کار به یک تغییر نیاز داشته باشید. پیداکردن یک موقعیت شغلی که واقعا به آن علاقه دارید، به شما انگیزه‌ی قوی و ذهنیت لازم برای موفقیت را خواهد داد.

۲. آیا از اشتباهاتم درس می‌گیرم؟
بیشتر الگوهای موفقیت تعداد زیادی شکست دارند. این کاملا طبیعی است و اصلا ایرادی ندارد. با این حال مسئله‌ی مهم این است که شما از اشتباهات‌تان درس بگیرید و به‌ندرت اشتباهی را دوبار تکرار کنید. هنگامی‌که به مانعی برخورد می‌کنید، زمانی را به ارزیابی آن اشتباه اختصاص دهید و ببینید که چه چیزی باید تغییر کند و چگونه می‌توانید از تکرار آن در آینده جلوگیری کنید. سعی کنید از هر شکستی در مسیر موفقیت‌تان درس بگیرید و به دلیل آن اشتباه پی‌ ببرید.

۳. آیا من دائما حدومرز‌هایم را گسترش می‌دهم؟
برای آنکه موفق شوید، باید دائما حد و مرزهایتان را گسترش دهید، نه اینکه همیشه با یک سرعت و در یک مسیر همیشگی حرکت کنید. مطمئن باشید افرادی که واقعا در حرفه‌ی شما موفق هستند، دائما در حال پیشروی هستند و محدوده‌ی توانایی‌هایشان را گسترش می‌دهند. درنظر گرفتن اهداف جدیدتر و جسورانه‌تر و تلاش برای دستیابی به آنها، اشتیاق شما را شعله‌ور نگه می‌دارد و باعث می‌شود در راه رسیدن به موفقیت تا آنجا که می‌توانید تلاش کنید. از موانع حرفه‌ای و شغلی عبور کنید و همیشه به دنبال دستیابی به غیرممکن‌ها باشید.

۴. راهکارهای درازمدت من چیست؟
درحالی‌که خودتان را به چالش می‌کشید، باید در مورد راهکارهایی که به شما امکان برنامه‌ریزی کارآمدتر و دقیق‌تری می‌دهد، بیندیشید. اگر سعی دارید سریع‌تر و بهتر کار کنید، باید به فکر روش‌هایی باشید که به شما در انجام این کار کمک می‌کنند. بنشینید و نقشه‌ای آماده کنید که شما را از جایی که هستید، به جایی که می‌خواهید بروید، خواهد رساند. در نقشه‌ای که می‌کشید، احتمال شکست را نیز درنظر بگیرید. این شکست‌ها درصورتی‌که از آنها درس بگیرید، در مسیر دستیابی به موفقیت مانند میانبر عمل خواهند کرد.

۵. آیا هنوز باور دارم که می‌توانم این کار را انجام دهم؟
مهم‌ترین جزء موفقیت، ایمان به خودتان و آن چیزی است که سعی دارید به آن برسید. حتی والاترین اهداف شما نیز بدون باور به خودتان و اطمینان از آنکه واقعا می‌توانید به آنها برسید، هیچ ارزشی ندارند. به چشم‌هایتان در آینه نگاه کنید و از خودتان بپرسید که آیا شور و اشتیاق شما متناسب با اهداف و آرزو‌هایتان است؟! مهارت و چگونگی انجام یک کار فقط بخش کوچکی از نبرد شما در مسیر موفقیت است. اگر به توانایی انجام کاری باور نداشته باشید، نمی‌توانید دیگران را متقاعد کنید که از عهده‌ی آن برمی‌آیید. قبل از آنکه انتظار داشته باشید دیگران شما را باور کنند، باید اول به خودتان ایمان داشته باشید.

  • Riyadh Riyadhi
۰۱
آذر

استیو سیبولد (Steve Siebold)، نویسنده‌ی کتاب «ثروتمندان چطور فکر می‌کنند؟» حدود ۳ دهه با ثروتمندان جهان مصاحبه کرده است تا بفهمد که چه چیزی آنها را از بقیه متمایز می‌کند. او اعتقاد دارد که این تفاوت بیشتر به طرز فکر آنها برمی‌گردد و ارتباط بسیار کمی با خودِ پول دارد. در این مقاله با ۲۱ راز موفقیت ثروتمندان جهان از زبان آقای سیبولد آشنا می‌شویم.

۱. مردم عادی فکر می‌کنند «پول» علت همه‌ی شرارت‌های دنیاست، افراد ثروتمند فکر می‌کنند «فقر» ریشه‌ی همه‌ی شرارت‌هاست
۲. مردم عادی فکر می‌کنند خودخواهی «گناه» است، ثروتمندان فکر می‌کنند خودخواهی «حُسن» است
۳. مردم عادی به فکر «قرعه‌کشی و شانس» هستند، مردم ثروتمند به «عمل و اقدام» فکر می‌کنند
۴. مردم عادی فکر می‌کنند برای کسب ثروت حتما باید تحصیلات رسمی داشته باشند، مردم ثروتمند به یاد گرفتن دانش خاص باور دارند
۵. مردم عادی در فکر روزهای خوبِ «گذشته» هستند، ثروتمندان رؤیای «آینده» را دارند
۶. مردم عادی نسبت به پول دیدگاهی احساسی دارند، مردم ثروتمند درباره‌ی پول منطقی فکر می‌کنند
۷. افراد عادی پول را با انجام کارهایی که دوست ندارند، به‌دست می‌آورند، ثروتمندان علایق‌شان را دنبال می‌کنند
۸. افراد عادی از خودشان توقعات کمی دارند تا هیچ‌وقت ناامید نشوند، افراد ثروتمند سرشان برای چالش درد می‌کند
۹. مردم عادی فکر می‌کنند باید کاری انجام بدهید تا ثروتمند شوید، ثروتمندان فکر می‌کنند باید چیزی در درون‌تان داشته باشید تا ثروتمند شوید
۱۰. مردم عادی فکر می‌کنند برای پول درآوردن به پول احتیاج دارند، مردم ثروتمند از پول دیگران استفاده می‌کنند
۱۱. مردم عادی فکر می‌کنند که تجارت براساس منطق و سیاست جلو می‌رود، ثروتمندان می‌دانند که تجارت براساس احساسات و طمع پیش می‌رود
۱۲. مردم عادی فراتر از وضعیت مالی‌شان زندگی می‌کنند، مردم ثروتمند ولخرجی بیهوده نمی‌کنند
۱۳. مردم عادی به فرزندان‌شان یاد می‌دهند چطور زنده بمانند، مردم ثروتمند به فرزندان خود یاد می‌دهند چطور ثروتمند شوند
۱۴. مردم عادی اجازه می‌دهند پول آنها را مضطرب کند، مردم ثروتمند آرامش فکری‌شان را در ثروت پیدا می‌کنند
۱۵. مردم عادی بیشتر از اینکه یاد بگیرند، به‌دنبال «سرگرمی» هستند. مردم ثروتمند بیشتر از سرگرمی به‌دنبال «یادگیری» هستند
۱۶. مردم عادی فکر می‌کنند ثروتمندان افاده‌ای هستند، مردم ثروتمند فقط می‌خواهند با آدم‌هایی که شبیه خودشان فکر می‌کنند سروکار داشته باشند
۱۷. مردم عادی روی «پس‌انداز» تمرکز می‌کنند، افراد ثروتمند روی «کسب ثروت» تمرکز می‌کنند
۱۸. مردم عادی پول‌شان را در جای امن نگه می‌دارند، مردم ثروتمند می‌دانند چه زمانی باید ریسک کنند
۱۹. مردم عادی دوست دارند راحت زندگی کنند، ثروتمندان آسایش را در پیشرفت می‌بینند
۲۰. مردم عادی هیچ‌وقت ارتباطی بین سلامتی و پول برقرار نمی‌کنند، مردم ثروتمند می‌دانند پول می‌تواند جان‌تان را نجات بدهد
۲۱. مردم عادی فکر می‌کنند که باید بین «خانواده‌» و «ثروت» یکی را انتخاب کنند، ثروتمندان می‌دانند که می‌توانند هردو را با هم داشته باشند

  • Riyadh Riyadhi
۲۷
آبان

مانتی رابرتز فرزند یک تعلیم‌دهنده‌ی اسب دوره‌گرد بود که از اصطبلی به اصطبل دیگر، از مسابقه‌ای به مسابقه دیگر و از مزرعه‌ای به مزرعه دیگر می‌رفت تا اسب‌ها را آموزش دهد. بنابراین درس خواندن آن پسر در دبیرستان مرتبا با وقفه مواجه می‌شد. وقتی که سال آخر دبیرستان بود از او خواسته شد تا در یک صفحه بنویسید که در آینده می‌خواهد چه کاره باشد.
آن شب او هفت صفحه در توصیف هدف خود یعنی داشتن یک مزرعه پرورش اسب نوشت. او درباره رویای خود با تمام جزئیاتش نوشت و حتی یک شکل از یک مزرعه 200 جریبی که در آن محل ساختمان‌ها و اصطبل‌ها و مسیر مسابقه مشخص شده بود کشید. و سپس نقشه یک ساختممان 370 متر مربعی را کشید که در مزرعه 200 جریبی او واقع شده بود.
او تمام آرزوهای خود را در آن پروژه قرار داد و روز بعد آن را به معلم داد. دو روز بعد نوشته‌هایش به دست خودش بازگشت و در صفحه اول یک F (نمره بسیار پایین) با رنگ قرمز نوشته شده بود. با یک توجه که نوشته بود «بعد از کلاس بیا پیش من». پسر با  صفحات حاوی رویاهایش به دیدن معلم خود رفت و از او پرسید چرا نمره‌اش F شده است؟
معلم در پاسخ به او گفت این یک رویای غیرواقعی برای پسری در شرایط توست. تو فرزند یک خانواده دوره‌گرد از یک خانواده سطح پایین هستی! و هیچ سرمایه‌ای نداری، برای داشتن یک مزرعه پرورش اسب مقدار زیادی پول لازم است. تو باید یک زمین و اسب‌هایی با نژاد اصیل بخری و آن‌ها را تکثیر کنی که همه این‌ها مقدار زیادی پول لازم دارد. برای انجام چنین کاری هیچ راهی وجود ندارد. پس از آن، معلم اضافه کرد: اگر تو دوباره با واقع‌گرایی بیشتری این مطالب را بنویسی من هم در نمره تو تجدید نظر می‌کنم.
پسر به خانه رفت و مدت طولانی در این مورد فکر کرد و از پدرش در این باره کمک خواست ولی پدرش به او گفت ببین پسرم تو باید خودت این کار را تمام کنی و از ذهن خودت کمک بگیری. البته من می‌دانم که این تصمیم بزرگی برای توست.
بالاخره بعد از یک هفته کلنجار رفتن پسر همان صفحات را بدون هیچ تغییری به معلمش برگرداند و به معلمش گفت تو می‌توانی نمره F را برای من نگه داری و من هم رویای خود را برای خودم نگه می‌دارم.
او اکنون یک مزرعه اسب 200 جریبی دارد و در حالی این داستان را تعریف می کرد که در خانه 370 متر مربعی خود نشسته بود. مانتی ادامه داد: من هنوز آن ورق کاغذها را دارم. او اضافه کرد بهترین قسمت داستان این‌جاست که دو تابستان پیش همان معلم دبیرستان 30 دانش‌آموز خود را به مزرعه اسب من برای یک تور یک هفته‌ای آورد. وقتی که معلم قدیمی داشت آن‌جا را ترک می‌کرد گفت من معلم تو نبودم، بلکه سارق رویای تو بودم. در آن سال‌ها من رویای بچه‌های زیادی را دزدیدم اما خوشبختانه تو آنقدر عاقل بودی که رویای خود را نگه داری...

  • Riyadh Riyadhi
۲۷
آبان

انسان‌ها روزانه آشغال‌های زیادی تولید می‌کنند، اما برای دور ریختن این همه آشغال چه کاری می‌توانیم بکنیم؟! یک روز جوانی در کانادا این سوال را از خودش پرسید و می‌دانید که «سوال به ذهن قلاب می‌شود»؛ و حاصلش شد تاسیس یک شرکت آشغال جمع‌کنی که الان ۱۷۵ شعبه در کانادا، آمریکا و استرالیا دارد!
آقای «برایان اسکادمور» در سال ۱۹۸۹ وقتی یک کامیون یدک‌کش آشغال جمع‌کنی را در ونکوور دید، تصمیم گرفت کسب‌وکارش را بر پایه زدودن خرت‌وپرت‌ها و آشغال‌ها ایجاد کند.
او یک کامیون کوچک دست‌دوم را به قیمت ۷۰۰ دلار خرید، و با این شعار که «ما آشغال‌های شما را در یک چشم به‌هم زدن جمع می‌کنیم» کارش را آغاز کرد.
آقای اسکادمور که خودش آن زمان دانشجو بود، وقتی که کسب‌وکارش توسعه پیدا کرد، دانشجوهای دیگر را هم استخدام کرد. بعضی از این افراد، در کوچه‌ها کشیک می‌دادند تا آشغال‌هایی را که توسط شهرداری جمع نشده بود، با خودشان ببرند.
در سال ۱۹۹۳، آقای اسکادمور که یک سال و نیم به فارغ‌التحصیلی‌اش مانده بود، ترک تحصیل کرد تا فقط روی کارش تمرکز کند!
این شرکت حالا با ۱۷۵ شعبه‌اش و بیش از ۱۷۰۰ کارمندش، قراردادهای بزرگ هم می‌بندد؛ و حتی جمع‌آوری و بازیافت زباله‌ها و نخاله‌های به‌جا مانده از حوادثی مثل گردبادها و طوفان‌ها هم به این شرکت سپرده می‌شود.
کامیون‌های این شرکت از سال ۲۰۰۷ به فناوری‌های پیشرفته ارتباطی مجهز شده‌اند؛ از جمله جی‌پی‌اس و امکان ارتباط کامیون‌ها با هم، رهگیری آن‌ها از دور، و همچنین دستگاه‌های کارت‌خوان بی‌سیم برای پرداخت پول. وب‌سایت این شرکت نیز هم‌اکنون با امکانات متنوع از جمله رزرو خدمات و ثبت اینترنتی سفارش‌ها، کار مشتریان را بسیار آسان‌تر کرده است.
تماس تلفنی با این شرکت نیز بسیار راحت است. شماره‌ی این شرکت ?G1-800-GOT-JUNK است که همان نام شرکت نیز است! (?Got junk آشغال دارید؟) و برای گرفتن این شماره، باید عددهای متناظر با هر کدام از حروف را روی صفحه‌کلید تلفن شماره‌گیری کرد. نشانی وب‌سایت شرکت نیز همین است (بدون خطوط تیره و علامت سوال)، و این نشان می‌دهد که مدیر و بنیان‌گذار شرکت چه راهکارها و دید خوبی در زمینه برندسازی و جا انداختن آن داشته است.

  • Riyadh Riyadhi